اون تعریف میکنه که یک مرد جوان در پارک بزرگ کاکتوس مشغول قدم زدن بود، ناگهان تمام لباسهاشو در آورد و وسط کاکتوسها پردد و شروع کرد غلت زدن!
افرادى که اطراف بودند اونو با زحمت بیرون آوردن و ازش مى پرسند:
چرا اینکارو کردى؟!
و اون جواب داد:
"در اون لحظه به نظرم کار خوبى میومد!”
حالا داستان اینه که همۀ ما گاهی در زندگیمون مثل این مرد، انتخابهاى این چنینى داریم که در لحظه به نظرمان کار درستى میاد، اما در حقیقت وسط کاکتوسها در حال غلط زدنیم:
زمانی که از ترس تنهایى با کسى ارتباط داشتیم که ما رو به بیراهه کشونده! در زمان درماندگى از کسى درخواست کمک کردیم که صلاح ما رو نمىخواسته! یک عادت بد رو با اینکه میدونیم ضررهای زیادی برامون داره ترک نمیکنیم و تبعاتشو میبینیم، تلاش براى نگه داشتن فردى کردیم که روح و شخصیت ما رو پایمال کرده و...
ما در اون لحظه این رفتارهاى آسیبزا رو انتخاب مىکنیم، اما چرا؟!
در جواب این پرسش میشه به دو دلیل اشاره کرد:
اول اینکه ما به صورت پیشفرض از یکسرى الگوهای ناکارآمد و معیوب که ممکنه از والدین یا اطرافیانمون یاد گرفته باشیم استفاده می کنیم!
دوم اینکه به جای فکر کردن و پیدا کردن انتخابهاى بالغانهتر، همیشه راه آسونترو انتخاب میکنیم:
اینکهه باعث می شه ما رنج بردن و تحمل درد رو انتخاب کنیم:
باور اینکه موقعیت ناامیدکننده است و نمىتونیم هیچ کارى بکنیم، آسونتر از اینه که مسئولانه سهم خودمونو بببینیم و امیدوارانه تغییر مسیر بدیم ورفتار کنیم!
افسرده شدن بسیار راحتتر از تلاش براى گرفتن حقمونه! باور اضطراب داشتن آسونتر از تلاش براى دوست داشتنِ کسیه!
درسته!
خیلی وقتها ما به این علتها است که در شرایط خاص روى کاکتوسها غلت مىزنیم!
همۀ ما می دونیم که عزت نفس میتونه نقش مهمی در موفقیت داشته باشد. عزت نفس بسیار پایین شخص رو در حس افسردگی و شکستخوردگی رها میکنه. همچنین پایین بودن عزت نفس میتونه باعث بشه افراد تصمیمات بدی بگیرند، در روابط مخرب گیر بیوفتند، یا قادر نباشند از تمام پتانسیلهاشون در زندگی استفاده کنند.
اگه میزان عزت نفس رو در یک طیف در نظر بگیریم، دو سر این طیف یعنی عزت نفس خیلی بالا یا عزت نفس کم میتونه مضر باشه، بهتره جایی میان این طیف به تعادل برسید.
اما عزت نفس دقیقا چیه؟ از کجا میاد و چه تاثیراتی بر زندگیمون میذاره؟
عزت نفس چیست؟
در روانشناسی، اصطلاح عزت نفس برای توصیف حس ارزشمندی درونی در افراد استفاده میشه. به عبارت دیگه، چه قدر خودتون رو دوست دارید؟ عزت نفس شامل تعداد زیادی از باورهاییه که نسبت به خودتون دارید، برای مثال در زمینههایی مانند ارزیابی ظاهر، احساسات، و رفتارتون.
عزت نفس معمولاً به عنوان ویژگیهای شخصیتی در نظر گرفته میشه، که یعنی میتونه پایدار و بادوام باشه.
عوامل موثر بر عزت نفس
همونطور که حدس میزنید، عوامل زیادی بر عزت نفس تاثیر میذارن. مانند:
افکار درونی
سن
هر گونه بیماری/ ناتوانی
محدودیتهای فیزیکی
شغل
علاوه بر موارد گفته شده، عوامل ژنتیکی که کمک میکنند شخصیت فرد شکل بگیره هم نقشی در عزت نفس دارن. اما اغلب تجربیات خودمون هستند که به طور کلی و اساسی عزت نفسمون رو پی ریزی میکنند.
اون کسانی که به طور مداوم انتقادها و ارزیابیهای منفی از سمت خانواده و دوستاشون دریافت میکنند، احتمالاً عزت نفس پایین رو تجربه خواهند کرد. و برعکس، اگه به صورت مرتب بازخورد مثبت از دیگران بگیریم، عزت نفس بهتری خواهیم داشت...
سالمترین رفتارها، اونهاییه که براتون مفید باشند. در بسیاری از مواقع ما فکر میکنیم که رفتارهای مفیدمون، ناسالم هستند و در نتیجه از آنها دوری میکنیم!
برای همین این رفتارهای رایج که در بیشتر مواقع منفی در نظر گرفته میشن رو رفتاری سالم و طبیعی در نظر بگیرید:
1. خشم
خشم رفتاریه که بسیاری از ما برای بیان خود، از اون جلوگیری میکنیم در حالی که میتونه برامون رهایی بخش باشه. عصبانی شدن و بیان اون از روشی سالم، میتونه به خَلق یک نیرو و تغییری مثبت در زندگی و رابطه منجر بشه.
خشم، یک هیجانه و هنگامی در ما شکل میگیره که مورد ظلم واقع شده باشیم و از مرزهای شخصی ما عبور شده باشه. ماموریت این هیجان اینه که وضعیت نامناسبی که باعث درد و رنجش ما شده رو از بین ببره.
بنابراین، بهتره احساس گناه نداشته باشیم و یاد بگیریم که چگونه از این هیجان به شکل مثبتی استفاده کنیم. بررسی کنید هنگام عصبانیت چگونه خودتون رو به روشی مثبت بیان کنید که به تغییر و بهتر شدن حالتان منجر شود.
2. خود را گم کردن
اگه تا حالا در شهر یا کشور غریبی گم شده باشید، به احتمال زیاد به اکتشافات فوق العادهای، در حالی که تلاش میکردید راه خودتونو پیدا کنید، دست پیدا کردید.
صحت این موضوع در زندگی هم صدق میکنه:
مهم اینه که زندگی رو به عنوان یک سفر بشناسیم و بدونیم که گاهی اوقات نیز در این مسافرت گم خواهیم شد!
ولی احتمالا مسیرهایی رو مییابیم که در اونها خودمونو به شکل شگفتانگیزی بهتر خواهیم شناخت. در این موارد ما استعدادهای نهفته رو در خودمون پیدا میکنیم، دوستان جدید پیدا میکنیم که در غیر این صورت یک راز نایافته باقی میموندند.
این گم شدن میتونه بعد از یک شکست عاطفی باشه، یا تجربۀ ناموفق شغلی! زمانی که با ابهامها و سوالات بیجوابی روبرو میشیم و احساسات ناخوشایندی رو تجربه میکنیم.
و این آغاز زمانیه که شما شروع به پیدا کردن راه و روش های بهتری برای خودتون هستید. این اتفاق همچنین به جهان پیرامونتون اجازه میده تا مسیرهای بهتری برای ادامه راهتون به شما نشون بده!
خیلی وقتها گم شدن، در بیشتر مواقع به مجموعه مسیرهای حقیقی ما ختم میشه که اونها رو هرگز در خواب هم نمیدیدیم!
3. گریه کردن
گریه هم مثل خشم، یک واکنش عاطفی طبیعیه در یک انسان سالم که در شرایط ویژهای به سر میبره. اگر چه تعداد کمی از ما در تمام اوقات تمایل به گریه کردن داریم،
این موضوع خیلی مهمیه که؛
به لحظات نابی که اشک میریزیم با احترام نگاه کنیم.
وقتی که گریه میکنیم، در ساختار روانمون نوعی انرژی آزاد میشه که اگه اونو نگه میداشتیم به سمی شدید، که در نهایت باعث سختی و شکنندگی ما میشد، ختم میشه.
گریه، شخصیت درونی و همچنین ظاهرمون در جهان بیرونی رو نرم میکنه و به دیگران نشان میده که ما یا غمگین هستیم یا تحث تاثیر موضوع پراهمیتی قرار گرفتیم.
گریه کردن نه تنها به ما اجازه میده که درد و اندوه خودمونو تعدیل کنیم، بلکه به دیگران هم این سیگنالو میده که ما یک انسان باز و آسیبپذیر هستیم و نیاز به فهمیده شدن و همدلی داریم.
و این خودافشایی باعث عمیقتر و جذابتر شدن دوستی و ارتباط میشه.
4. تنها بودن
تنها بودن، یک روش منفی نیست بلکه در خیلی موارد میتونه به این معنی باشه که ما به برخی از فعالیتها و روابط اجتماعی غیرضروریمون برای جستجوی عمیقترِ وجود خودمون، نه بگیم.
این خیلی طبیعیه گاهی اوقات نیاز داریم که محرکهای خارجی رو خاموش کنیم و با خودمون تنها باشیم.
اگه شما نیاز به تنها بودن دارید، به این نیازتون اعتماد کنید و به اون احترام بذارید. گاهی اوقات قدم زدن در یک پارک، به تنهایی به یک رستوران رفتن یا حتی به تعطیلات انفرادی رفتن، میتونه بهتون کمک کنه که خودتون و زندگیتون رو ارزیابی کنید و تصمیمات مهم و موثری بگیرید.
و گاهی انتخاب تنهایی میتونه کمک کنه که آرامش و احساس ارزشمندیتون رو بازیابی کنید.
پس لطفاً در چنین مواقعی احساس گناه نکنید و به تنهاییهای خودتون و دیگران احترام بذارید!
5. گوش ندادن
معمولاً همه جا از مهارت گوش دادنِ درست صحبت می شه و گوش ندادن به دیگران در بیشتر مواقع به عنوان یک شکل از رفتار ضداجتماعی یا حتی بیاحترامی انگاشته می شه، ولی در عین حال گاهی شما نیاز دارید که گوش ندید و کار خودتونو بکنید.
گاهی گوش ندادن میتونه نمایشی از یک سطح بصیرت باشه. یعنی چی؟
آدمهایی که به هر چیزی که به اونها گفته میشه گوش میدن، در بیشتر مواقع کنترل زندگیشونو از دست میدن و نمیتونن استقلال خودشونو حفظ کنن!
اگه در مورد تصمیم و زندگیتون به اندازۀ کافی فکر و بررسی کردید و از طرفی از لحاظ شهودی هم محکم هستید، گوشهاتونو ببندید و به راهتون ادامه بدید. فقط حواستون باشه که مرتب باید در مسیر، خودتونو ارزیابی کنید.
6. شکستن قوانین
گاهی با شکستن قوانین، شما میتونید زندگی خودتون و دیگران رو بهبود بدید. قوانین به وسیله انسان ساخته شده و هیچ انسانی کامل نیست! البته منظورمون قوانین مهم اجتماعی نیست! منظورمون بیشتر اون قوانین نانوشتهای هست که برای جزئیات زندگی در نظر گرفته شده!
جالبه بدونید بیشتر نوآوران در هنر، علم و جامعه، قانون شکن بودن چون جاودانگی قوانین رو متوقف کردن و با به چالش کشیدنِ شجاعانۀ اونها، راههای جدیدی رو کشف کردن!
البته بازم تاکید میکنم این به معنی قانونگریزی و یک زندگی آنارشیستی نیست!
باید حواسمون باشه بسیاری از قوانین اجتماعی، لازمۀ یک زندگیِ اجتماعیه، و در این مسیر باید به صورت کامل بالغانه و مسئولانه عمل کنیم.
7. همرنگ نبودن با جماعت
همرنگ نبودن با جماعت میتونه دردناک و دردسرساز باشه، به ویژه در اوج جوانی! در عین حال میتونه به این معنا باشه که شما خودتون هستید و در ورای هنجارها قرار دارید.
گام گذاشتن در بیرون از چارچوبی که دیگران انتظار دارند میتونه ما رو در یک موقعیت نامناسب قرار بده_مثلاً این برچسب به ما بخوره که خودخواه هستیم!_ و در عین حال میتونه به اکتشافاتی خارج از عقاید و افکار پذیرفته شده جامعه منجر بشه.
مثلاً در خانوادۀ شما نسل در نسل رسمه که فرزندان بازاری بشن، یا فلان شغل رو داشته باشن! اینجا دقیقاً اون جاییه که اگه استعداد، مهارت و علاقۀ متفاوتی در خودت میبینی، باید قید همرنگی با جماعتو بزنی و مسئولانه پیِ زندگیت بری.
پس خودتو همونطوری که هستی بپذیر، حتی اگه با دیگران همرنگ نباشی!
و بدون نوآوری معمولاً از یک مسیر جدید که دیگران ازش دوری میکنند، شروع میشه و نهایتا همون دیگران دنبالهرو می شن!
احتمالاً شما هم مثل من وقتی از خواب بیدار میشید این عادت بد رو دارید که اولین کاری که میکنید چک کردن نوتیفیکیشنهای گوشیتونه تا نکنه از تحولات جدیدی که از دیشب تا حالا اتفاق افتاده بی خبر بمونید!
درسته؟
اما به گفتۀ آقای تریستان هریس, طراح سابق اخلاقگرای گوگل نگاه کردن گوشی بلافاصله بعد از بیرون آمدن از تختخواب می تونه روزتونو خراب کنه!
هریس در سه سال گذشته در مورد تاثیرهای سوء تکنولوژی بر ضعف ذهن ما تحقیقاتی انجام داده. او طراحان تکنولوژی رو با جادوگران مقایسه میکنه و میگه این افراد به دنبال نقاط کور، لبهها، آسیبپذیریها و محدودیت های درک مردم میگردند!
بنابراین میتونند بر کارهایی که مردم انجام میدن تاثیر بذارن, بدون اینکه حتی اونها بفهمند چه بلایی داره سرشون میاد. وقتی به تکنولوژی این قدرت رو میدید، ادراک و تجارب شما رو به شیوهای کنترل خواهد کرد که اصلاً نخواهید فهمید! به بیان دیگه شما رو مسخ میکنه!
آقای هریس در مورد اینکه چرا نباید چک کردن گوشی اولین کاری باشد که صبحها انجام میدید میگه:
وقتی صبحها از خواب بیدار میشیم و گوشی خودمونو برای دیدن لیست نوتیفیکیشن ها روشن میکنیم شما با تجربۀ بیدار شدن از خواب و احاطه شدن با منویی از چیزهایی که دیروز اتفاق افتادن و در جریان اونها قرار نگرفتید گرفتار میشید.
تحقیقات دیگه نشون میدن که دریافت مداوم نوتیفیکیشنها میزان استرس ما رو بالا میبرند. برای مثال در پژوهشی که بر روی ۲۰۰۰ کارگر انجام شد مشخص شد نوتیفیکیشنهای ایمیل با تجربۀ اضطراب بیشتر ارتباط مستقیم دارند.
یک راهب بودایی به نام Thich Nhat Hanh اشاره میکنه: وقتی احساس استرس میکنیم، یا در حال نشخوار گذشتهایم یا نگران آیندهایم.
این دقیقا همون اتفاقیه که با نگاه کردن به نوتیفیکیشنهای گوشی میافته! یعنی به جای لذت بردن از صبح، مجبور میشید به همۀ اتفاقات گذشته و یا کارهایی فکر کنید که میخواید انجام بدید. و این طوری سیلِ افکار منفی هست که به سمت مغزتون هجوم میاره!
آقای هریس پیشنهاد میکنه به جای چک کردن گوشی، باید بیشتر سعی کنید کارهایی رو انجام بدید که با نیازهای واقعی شما مطابقت دارن.
مثلاً برای من خوردن یک استکان چای لبسوزِ کمرباریک بدون فکر کردن به موضوع خاصی بهترین حالت ممکنه!
ممکنه برای شما درست کردن یک املت خوشمزه و خوردنش با چند تا لیموشیرازی آبدار بهترین گزینه باشه! و برای یک نفر دیگه نرمش و ورزش صبحگاهی و...
باور کنید پیامها، ایمیلها و اخبار میتونن منتظر بمونن...